پس از همهگیری بیماری کووید 19، جامعه جهانی به ویژه بیزینسها و فرایندهای فروش و بازاریابی در شرکتهای مختلف، حالات هیجانی و افتوخیزهای ناگهانی و شدیدی را تجربه کرد. حالا همه مردم حساستر شدهاند و طبق عادت تشدیده شده دوران کرونا، یعنی فاصله اجتماعی، از رسانههای اجتماعی (Social Media) برای تخلیه خود یا صحبتکردن در مورد احساساتشان استفاده میکنند. مدلهای بازاریابی تغییر کرده است و نیاز جامعه مخاطبان شما دچار یک دگرگونی اساسی شدهاست.
در چنین مواقعی، برندها باید با مخاطبان خود در سطح انسانی ارتباط برقرار کرده و به آنها بفهمانند که در نهایت، همه چیز درست خواهد شد. اما چگونه میتوان از بازاریابی برای ابراز احساسات و اثرگذاری بر حس مشتری استفاده کرد؟
در این مقاله به بررسی بازاریابی حسی (Sensitive Marketing) میپردازیم تا به شما کمک کنیم جامعه مخاطبان هدف خود را گستردهتر کرده و ارتباطی منحصربهفرد با توجه به عمق احساسات مشتری بسازید.
بازاریابی حسی چیست؟
در بازاریابی سنتی فرض میشود که مصرفکننده، فاکتورهایی مانند قیمت، ویژگیها و قابلیتهای استفاده یک محصول را به روشی سیستماتیک در نظر میگیرد. در مقابل، بازاریابی حسی به دنبال استفاده از احساسات و تجربه زندگی کاربر است. این جنبههای حسی، شناختی، عاطفی و عملی در تجربیات زندگی، قابل تشخیص هستند.
در بازاریابی حسی (Sensitive Marketing) فرض میشود که مصرفکنندهها تنها بر اساس استدلال بیطرفانه خود و بر اساس احساسات عاطفی عمل میکنند. در نتیجۀ یک تلاش موثر در بازاریابی حسی، مصرفکننده میتواند یک محصول خاص با قیمت بیشتر را به جای یک گزینه مشابه و حتی ارزانتر، انتخاب کند.
بازاریابی حسی نوعی از بازاریابی است که در آن مخاطبان و مشتریان هدف، از طریق ارتباطات با یک برند به صورت سیستمی و یکپارچه شناسایی میشوند. کسبوکار نیز اهداف بازاریابی خود را براساس این دسته از مخاطبان ایجاد میکند. در این روش تلاش تیم بازاریابی برای جلب احساس منحصربهفرد مصرفکننده (مانند شادی، غم، عصبانیت یا ترس) با هدف تاثیرگذاری روی رفتار و انتخابهای او است.
بازاریابان حسی برای ایجاد روابط عاطفی، برنامهریزی میکنند تا با این کار، مشتری را به برند وصل کنند.
به گفته کارشناسان، بازاریابی حسی در سطوحی کاملا مختلف با مشتریان و مخاطبان خود ارتباط میگیرد و به همین دلیل نیز میتواند احساسات، حس وفاداری و رضایت را نسبت به برند یا محصول در ذهن مشتری تداعی کند.
بازاریابی حسی چه ویژگیهایی دارد؟
بازاریابی حسی، همانطور که از اسمش پیداست، احساسات افراد را هدف قرار میدهد. تقریبا همه مردم به محرکهای عاطفی پاسخ میدهند، بنابراین برای اینکه این پاسخها را دریافت کنید باید احساسات آنها را تشخیص دهید.به عقیده کارشناسان، بازاریابی حسی با اصالت مصرفکننده پیوند خورده است.
در این روش بازاریابی فرض میشود که تمام مخاطبان هدف با رسانه در ارتباط هستند و بازار بر پایه مصرفکننده قرار دارد. چارچوب بازاریابی حسی بر این فرض استوار است که کسبوکارها باید به حواس پنجگانه انسان در سطحی عمیقتر از بازاریابی انبوه دست پیدا کنند. این حواس مانند یک سیستم اطلاعاتی خارقالعاده کار کرده و به کسبوکارها اجازه میدهند تا اطلاعات حسی را خلق و سپس به سرعت پردازش کنند تا در نهایت بتوانند بر اساس آنها برنامه بازاریابی خود را تنظیم کنند.
در همین راستا، مزایا و قابلیت های بازاریابی حسی را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
- افزایش آگاهی از برند
- ایجاد و تقویت حس وفاداری
- بهبود ارتباط مشتری با برند
- دسترسی به سهم بیشتری از بازار
- ایجاد تمایز در برند در ذهن مشتری (گرایش به سمت معیارهای یک برند لوکس)
- دستیابی به تبلیغات دهانبهدهان
- موثر در حفظ و توسعه سهم کسبوکار از بازار
- ترغیب مشتری برای خرید خودجوش از برند
با ابعاد مختلف بازاریابی حسی آشنا شوید
همانطور که اشاره شد، در بازاریابی حسی از حواس پنجگانه برای درگیر کردن مخاطب یا مشتری و ایجاد وفاداری استفاده میشود. این روش بازاریابی، ابعادی از وجود انسانی را هدف قرار میدهد که بیشتر متوجه احساسات افراد است. یعنی استفاده از حواس پنجگانه مشتری!
استفاده از حواس پنجگانه
حواس پنجگانه انسان در تجربه مصرفکننده از فرایندهای مختلف خرید و مصرف دخیل است و از طریق این حواس است که یک فرد، از برندها و محصولات آنها آگاهی پیدا کرده و سپس آنها را درک میکند. به همین دلیل نیز شناخت حواس پنجگانه و تاثیر آنها در بازاریابی حسی حیاتی است.
شناخت حواس پنجگانه میتواند فرایندهای بازاریابی را تحتالشعاع قرار داده، باعث افزایش موفقیت برنامههای بازاریابی شده و تجربه منحصربهفردی برای مشتریان ایجاد کند.
شاید تا چند سال پیش، از بین حواس پنجگانه انسان، تنها حس حاکم در برنامههای بازاریابی، حس بینایی بود، اما اکنون بسیاری از برندهای شناخته شده و بزرگ جهان از دیگر حواس انسان نیز استفاده میکنند. هر چند که برخی همچنان بر این باورند که هیچکدام از این 4 حس (بویایی، شنوایی، لامسه و چشایی) اهمیتی برابر با حس بینایی در تصمیمگیری افراد برای انتخاب یک برند و خرید یک محصول ندارند.
بهرهگیری از قدرت تفکر
وقتی ذهن مشتریان را با ایجاد شناخت، تفکر خلاقانه و تجربه حل مسئله درگیر میکنید، در واقع دست روی قوه درک و خرد افراد گذاشتهاید. به این ترتیب مشتریان بالقوه را هدف قرار داده و آنها را تحریک به عمل خواهید کرد. این عمل میتواند خرید، ثبتنام یا هر هدف دیگری باشد که کسبوکار با اجرای بازاریابی حسی به دنبال آن است.
درگیر کردن احساسات
بسیاری از پژوهشگران معتقدند که عواطف و احساسات در بررسی نهایی برند، محصول و خدمات توسط مصرفکننده نقش کلیدی دارند. در واقع درگیر کردن احساسات به این معناست که چطور یک برند میتواند از منظر احساسات درونی، مصرفکننده و مشتری بالقوه خود را درگیر فرایند خرید محصول یا خدمتی کند.
هدف از بازاریابی حسی، لمس احساسات درونی مصرفکننده و سپس برانگیختن آن برای خرید از برند است. احساس مثبتی که از ارتباط با برند ایجاد میشود میتواند هیجانات درونی مصرفکننده را با روشهای مختلف استراتژیک تحریک کرده و حس شادی و غم یا ترس را ایجاد کنند. مصرفکننده نیز از این احساسات برای انتخاب یک محصول یا خدمت استفاده خواهد کرد.
عناصر اصلی بازاریابی حسی کدامند؟
مدتی است که برندهای مختلف دست از رقابتهای عجیبوغریب برداشته و به دنبال ایجاد تجربیاتی منحصربهفرد برای مشتری هستند. بازاریابی حسی یکی از آن روشهایی است که به ایجاد این تجربه کمک میکند. همانطور که اشاره شد، در این روش بازاریابی از حواس پنجگانه انسان استفاده میشود. در همین راستا، بر اساس تحقیقاتی که در دانشگاه راکفلر (Rockefeller University) انجام شده میزان تاثیر هر کدام از این حواس پنجگانه در بهخاطرسپردن خاطرات استفاده از یک محصول را نشان میدهد.
طبق این تحقیق هر کدام از حواس پنجگانه قابلیت این را دارند که لحظه استفاده از محصولی خاص را برای مشتری تداعی کنند. در این بین تنها میزان تاثیرگذاری این حواس متفاوت خواهد بود. تصور بسیاری از افراد این بود که حس بینایی بیشترین میزان تاثیر را داشته باشد، اما باید نتیجه تحقیق را ببینید، چون شگفتزده خواهید شد.
بر خلاف انتظار، حسی که بیشتر از همه روی به یاد آوردن خاطرات تاثیر میگذارد، بویایی است. آیا تابحال شده که در خیابان راه بروید و کسی از کنارتان رد شود و بوی عطرش شما را در خاطرهای عمیق پرتاب کند؟
این همان بازی حواس پنجگانه با خاطرات انسانها و تجربیات آنها است.
روشها و استراتژیهای بازاریابی حسی
روشها و استراتژیهای بازاریابی حسی با حواس پنجگانه انسان گره خوردهاند. نکته مهم اینجاست که چطور از این حواس برای درگیر کردن مخاطب استفاده کنید. خوشبختانه دنیای تکنولوژیک امروزی، امکانات زیادی را برای این کار فراهم کرده است.
شنیده شدن
100 سال پیش که صدای افراد از رادیو شنیده شد، حس شنوایی وارد مرحله جدیدی از بازاریابی شد. تماسهای تلفنی تیم فروش، پیامهای صوتی در شبکههای اجتماعی و در نهایت پادکستها، کمکم به روشهای اجرای بازاریابی حسی تبدیل شدند. چند بار شده که وارد فروشگاهی شوید و صدای خوش موسیقی گوشنوازی توجه شما را جلب کند؟
پخش موسیقی یکی از موثرترین روشها در ایجاد یک فضای راحت و صمیمانه برای تجربه خرید مشتری است. نباید تاثیر خارقالعاده موسیقی و ریتم را در آگهیهای تبلیغاتی (ویدیوها) فراموش کرد. همه ما یک ترانه را سریعتر و راحتتر از یک متن به خاطر میسپاریم و به محض شنیدن بخش کوتاهی از آن، تمام ویدیو یا ترانه در ذهنمان نقش میبندد.
حس شنوایی تنها منحصر به صدای موسیقی در فروشگاه و ریتم در تبلیغات ویدیویی نیست. یک نمونه بسیار عالی از بکارگیری حس شنوایی در برند، مسترکارت (Master Crad) است. تیم این شرکت نزدیک به 2 سال از وقت خود را صرف ساخت یک ملودی منحصربهفرد برای این کارت کرده است. این ملودی در آگهیهای تبلیغاتی مسترکارت و همینطور در دستگاههای مختلف پخش میشود. در واقع ملودی مسترکارت، مانند یک لوگو برای این برند عمل میکند. مشتریان با شنیدن این ملودی در زمان انجام تراکنشهای مالی خود، حس امنیت را تجربه خواهند کرد.
دیده شدن
حدود 83% از اطلاعاتی که در طول روز دریافت میکنیم از طریق حس بینایی است. به همین دلیل نیز این حس تاثیر بسیار زیادی روی انتخابهای افراد داشته و در نتیجه نقش مهمی در بازاریابی حسی دارد.
طراحی گرافیکی، استفاده از رنگها و جنبههای بصری تبلیغات باید در اولویت کسبوکارها قرار بگیرند. ظاهر یک سایت و محل قرارگیری هر کدام از گزینهها، نقش مهمی در تصمیمگیری برای خرید خواهد داشت. اگر برندی هستید که یک فروشگاه فیزیکی دارد، ظاهر فروشندگان، چیدمان فروشگاه و شیوه انتخاب رنگها از اهمیت ویژهای برخوردار خواهد بود.
برندها میدانند که حس بینایی در بازاریابی حسی چقدر مهم است، بنابراین از حداکثر توان خود برای تبلیغات دیداری استفاده میکنند. آنها به دنبال روشهای جدید برای طراحی تبلیغاتی هستند که بیشترین میزان اثرگذاری را روی مخاطب دارد.
متن، تصاویر گرافیکی، عکس و ویدیو از جمله مهمترین عناصر در درگیر کردن حس دیداری در بازاریابی حسی هستند. وقتی رنگ، متن و نور با هم ترکیب میشوند، معجزهای رخ میدهد.
لمس محصول
حس خوب لمس یک محصول میتواند تا مدتها در ذهن یک فرد باقی بماند. تعداد محصولاتی که در زمان خرید آنها را لمس میکنیم، کم نیست، پس چرا از این حس برای بازاریابی استفاده نکنیم؟
حس لامسه در کنار حواس دیگر در تماس مستقیم با محصولی که میخواهید آن را بخرید، میتواند اطلاعات مهمی برای تصمیمگیری به شما بدهد. لوازم الکترونیک، خودرو، لباس، مبلمان، لوازم خواب و خیلی از محصولات دیگر هستند که میتوان برای بازاریابی آنها از حس لامسه بهره گرفت.
حس لامسه تنها محدود به محصول نیست، هر آنچه که مشتری از برند شما دریافت میکند میتواند تا مدتها در حافظه لامسه او باقی بماند. این موارد میتواند شامل کارت ویزیت، هدایای تبلیغاتی، نوع بستهبندی محصول و بروشورها باشد. حس خوب لمس محصولات در برند اپل (Apple) میتواند یکی از بهترین نمونهها برای تاثیر بازاریابی حسی با بکارگیری حس لامسه باشد.
عطر و بوی برند
حس بویایی بالاترین تاثیر را در بهیادآوری خاطرات انسان دارد. این حس بهصورت مستقیم به سیستمی در مغز بهنام لیمبیک متصل است که وظیفه آن تنظیم خاطرات و احساسات است. یک بوی خاص میتواند به تنهایی تمامی خاطرات یک فرد را زنده کرده و حتی حواس پنجگانه دیگر را نیز بیدار کند.
درگیر کردن حس بویایی برای برندهایی که در حوزه عطر، لوازم بهداشتی و آرایشی، رستوران و مواد غذایی و حتی لباس، کار میکنند، بیشترین کاربرد را در بازاریابی حسی خواهد داشت.
فروشگاههایی با این حوزه فعالیت همیشه بوی خاصی دارند، اما نگران نباشید حتی در خرید آنلاین نیز میتوانید بوی خاص برند خود را در بسته استفاده کنید تا مشتری شما را با این بوی خاص بخاطر بیاورد.
یک مثال ساده در درگیر کردن احساسات افراد با حس بویایی، عطری است که میزنید. اگر همیشه از یک عطر استفاده میکنید، افراد شما را با آن بوی خاص بخاطر میآورند، بنابراین زمانیکه این بو در جای دیگری شنیده شود، بلافاصله تصویر صورت شما در ذهن افراد تداعی میشود.
از نمونه برندهای موفق در بکارگیری حس بویایی در بازاریابی حسی، رولزرویس (Rolls-Royce) است. وقتی یکی از مالکان خودروهای این برند، خودروی خود را به گاراژ رسمی رولزرویس میبرد، کارمندان گاراژ داخل خودرو را با رایحهای خاص از چوب و چرم پُر میکنند. این کار باعث تداعی خاطره خرید ماشین در ذهن مالک خودرو شده و یک رابطه حسی ایجاد میکند.
حس بویایی تا آن اندازه در ایجاد خاطرهای خوش از برند موثر است که حتی هتلهای بزرگ و شناخته شده هم هزینه بسیار گزافی برای تولید یک رایحه مختص خود صرف میکنند. این بو در واقع امضای این برندهاست.
طعم و مزه برند
حس چشایی شاید سختترین حواسی باشد که میتوان از آن در بازاریابی حسی استفاده کرد. خیلی از افراد تصور میکنند که حس چشایی یا مزه تنها برای صنایع غذایی مانند شرکتهای تولیدکننده انواع خوراکیها و رستوارنها کاربرد دارد. اما نکته جالب اینجاست که هر برندی میتواند حس چشایی مخاطب خاص خود را درگیر کند.
به طور مثال شرکت (IKEA) ایکیا که یک برند جهانی از کشور سوئد است، در حوزه مبلمان و لوازم خانگی فعالیت گستردهای دارد، اما با یک روش خلاقانه توانسته از حس چشایی برای بازاریابی حسی محصولاتش استفاده کند. ایکیا در داخل فروشگاههای خود، رستورانی راهاندازی کرده که در جذب مشتریان جدید بسیار موثر بوده است.
اکنون حدود 30% از بازدیدکنندگان فروشگاههای این برند برای خوردن غذا مراجعه میکنند و در کنارش از محصولات نیز بازدید میکنند. خاطرهسازی با غذا، چشیدن طعمی بینظیر، حضور در فروشگاهی مدرن با محصولاتی خاص میتواند ترکیبی زیبا برای بازاریابی حسی با حس چشایی باشد.
پذیرایی در فروشگاه و نمایشگاه، هدایای تبلیغاتی و دیگر موارد میتوانند راهکارهایی خلاقانه برای کسبوکارهایی باشند که میخواهند حس چشایی مشتریان خود را درگیر کنند. نزدیکترین رابطه را حس بویایی با حس چشایی دارد اما تفاوتهایی در این میان وجود دارند. باید ریسک استفاده از این حس در بازاریابی حسی را در نظر بگیرید، چون تفاوت بسیار زیادی بین ذائقه افراد وجود دارد.
کدام حس در بازاریابی حسی مهمتر است؟
در بخشی از این مقاله در مورد نرخ تاثیر حواس پنجگانه روی تصمیمگیری افراد برای خرید، به آمار دانشگاه راکفلر طی تحقیقاتش در مورد تاثیر حسهای پنجگانه صحبت کردیم. طبق این آمار، حس بویایی بیشترین میزان تاثیر را دارد، اما نمیتوان گفت که این حس در مورد همه محصولات و برندها و در همه جوامع به یک میزان موثر است.
در واقع باید دید که مخاطبان هدف و مشتریان بالقوه یک کسبوکار بیشتر از کدامیک از حواس خود برای تصمیم در مورد خریدن یا نخریدن یک محصول یا انتخاب یک برند، استفاده میکنند. شاید لازم باشد از یکی یا چند تا حس در بازاریابی حسی برند و محصولات خود استفاده کنید. بنابراین تحقیقاتی جامع و کامل در مورد مخاطبان و مشتریان هدف خود انجام دهید و سپس بهدنبال انتخاب آن حس پنجگانهای باشید که باید در بازاریابی حسی از آن بهره برد.
بازاریابی حسی مدرن
حوزه بازاریابی روانشناختی که به «بازاریابی حسی» شهرت دارد، در واقع یک استراتژی تبلیغاتی است که به دنبال جلب حواس مصرفکننده برای ایجاد ارتباط عاطفی با یک محصول یا برند خاص است. در این روش، برندها با توسل به حواس پنجگانه انسان و همینطور احساساتی مانند خشم، ترس، شادی و غم، یک استراتژی بازاریابی طراحی میکنند.
یک استراتژی برندسازی حسی موفق، احساسات، باورها، خاطرات و ایدههایی خاص را اندازهگیری میکند تا تصویری از برند در ذهن مشتری ایجاد کند. بهعنوان مثال اگر بوی قهوه در ماه بهمن شما را به یاد یک کافه خاص بیندازد، این اصلا تصادفی نیست.
تاریخچه بازاریابی حسی به دهه 1940 برمیگردد، درست زمانیکه بازار به چشمانداز تبلیغات چشم دوخت. پوسترها و بیلبوردها از اشکال اصلی تبلیغات بصری هستند که تیم بازاریابی و طراحی یک کسبوکار برای اجرای آنها از تاثیر رنگها و تلههای تبلیغاتی مختلفی استفاده میکنند.
مثالی برای بازاریابی حسی مدرن
فرض کنید در یک فروشگاه بزرگ هستید که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد میفروشد. وقتی وارد شدید، قصد نداشتید چیز زیادی بخرید و شاید فقط میخواستید یک چیپس و آبمیوه طبیعی بخرید. اما بلافاصله بعد از ورود به فروشگاه، بوی خوش نان تازه را حس میکنید. در یک لحظه احساس گرسنگی شما شدیدتر شده و به دنبال آن مواد غذایی بیشتری را به سبد خریدتان اضافه میکنید. بوی نان باعث شد تا بیشتر از آنچه قصد داشتید، خرید کنید. این یک روش جذاب برای استفاده از حواس پنجگانه انسان برای ترغیب به خرید است.
مزایای بازاریابی حسی چیست؟
بازاریابی حسی نیز مانند انواع دیگر روشهای بازاریابی، مزایای مختص به خود را دارد. با آگاهی از این مزایا میتوانید بهترین عملکرد را در این روش داشته باشید. مزایای بازاریابی حسی برای کسبوکارها به شرح زیر است.
- تقویت برقراری ارتباط حسی با برند
- تقویت حس وفاداری در مشتریان
- تقویت تبلیغات دهانبهدهان مقاله بازاریابی دهان به دهان چیست ؟ می تواند اطلاعات بیشتری در این مورد در اختیار شما قرار دهد.
- ایجاد حس خوب در ذهن مشتریان
- بهبود رویکرد استراتژیک کسبوکار
بازاریابی حسی در مقابل بازاریابی سنتی
در بازاریابی سنتی سعی بر فروش بر پایه تبلیغات و ارائه مزیتها و ویژگیهای محصول است. در حالیکه در بازاریابی حسی به مشتری این فضا داده میشود تا بتواند محصول را آزمایش و تجربه کند. زمانیکه بازاریابی حسی را به درستی انجام دهید، شاهد ایجاد وفاداری به برند خواهید بود. بهعنوان یک بازاریاب، همیشه خودتان را جای مشتری بگذارید و از خودتان بپرسید آنها وقتی با انواع تبلیغات مواجه میشوند، چه فکری میکنند و چه حسی دارند؟
آماری جالب و خواندنی از بازاریابی حسی
شاید باید این آمار در ابتدای مطلب میآمد تا شما را به خواندن مقاله ترغیب کند، اما لازم بود اول اطلاعاتی در مورد بازاریابی حسی و تاثیر حواس پنجگانه در تصمیمگیری مصرفکننده دریافت میکردید. اکنون آماده خواندن آماری هستید که نشان میدهند چقدر بازاریابی حسی برای کسبوکار و برند شما ضروری است.
- 75% از احساسات انسانها توسط «بوها» ایجاد میشوند اما با این وجود تنها 3% از 1000 شرکتی که در لیست سالانه مجله Fortune قرار گرفتهاند از حس بویایی در بازاریابی حسی استفاده میکنند.
- در درصد بالایی از خریدهای انجام شده توسط افراد (حدود 66%)، حس شنوایی بیشترین نقش را داشته است.
- برندهایی که در تبلیغات ویدیویی خود از موسیقی مناسبی استفاده میکنند، 96% بهتر از دیگر برندها در ذهن افراد باقی میمانند.
- رنگ یکی از دلایل اصلی تصمیم به خرید درصد بالایی از مشتریان (حدود 85%) است.
سخن پایانی
بازاریابی حسی همانطور که از نامش مشخص است، حواس پنجگانه یا حواس فیزیکی انسانها را نشانه میرود. این شیوه بازاریابی اگر بهدرستی اجرا شود، میتوان نقش بسیار موثری در تبلیغات برند و به دنبال آن افزایش فروش داشته باشد.
با تحقیقات درست میتوانید حس یا حواسی را انتخاب کنید که در آگاهی از برند، وفادارسازی، گسترش دامنه مخاطبان و افزایش فروش موثر هستند. با توجه به اینکه این روش بازاریابی با علم روانشناختی رابطهای نزدیک دارد، میتوانید برای تحقیقات و طراحی کمپینهای تبلیغاتی خود از کارشناسان روانشناسی نیز کمک بگیرید. شاید تا چندسال دیگر فقط برندها را، بو کردیم!
3 پاسخ
به نظرم میشد اشاره کنید که در بازاریابی چریکی یا همان گوریلا مارکتینگ خیلی بازاریابی حسی می تواند کمک کننده باشد.
ماندگاری اثر گوریلا با ایجاد ارتباط حسی خیلی بیشتر خواهد بود
یکی از جالترین قسمت های مقاله تون که به نظر خیلی مفید بود اون نظرسنجی دانشگاه راکفلر بود
خیلی خوب بود و جالب
اصلا نمی شد این ور حدس زد و این اثرگذری رو درک کرد در حالت عادی و بدون تحقیق
این بازاریابی حسی جدای نگاه مدرن تری که به مشتری و اثر گذرای بر او دارد
به نظرم رفته رفته با پیشرفت تکنولوژی بیشتر وبیشتر هم رشد خواهد کرد.
همین حالا واقعا وقتی در پی انتقال بو و مزه با دیتا هستند، شاید واقعا برندها با بوی خوبشان یا بدشان معروف شدند